tg-me.com/darvishnameh/12123
Last Update:
مسائلی که حل نمیشود
🖌️مسعود امیرزاده
اگر بگوییم تعریف دیگری از “حیات “
مجموعه فرآیندهایی از حل مساله است،سخن به گزافه نگفتهایم.به طریقی اولی ما آدمیان نیز همواره در حل مساله هستیم چه آنگاه ناخوداگاه تنفس میکنیم و چه آنزمان که آگاهانه در پیمعاش تلاش میکنیم.اما در این مقال کارم به مسائل بیولوژیک نیست حرفم در مورد مسائلی است که هر روزه در ساحت مدیریت گریبانگیر آن شده ایم و آنرا حل میکنیم ولی حل نمیشود،چرا؟!
حداقل به چنین دلایل مختصر و ساده:
۱-مساله را به عوارض و علائم آن تقلیل میدهیم.
۲-جغرافیا و توپولوژی مساله را شناسایی نکرده و بخشی از آنرا به منزله کل انتخاب کردهایم.
۳-مساله را مطابق راه حلهای دانسته و دردست داشته اندازه و تعریف کردهایم.
۴-گاه برای مسائل پیچیده راه حلهای ساده و گاه برای مسائل ساده راه حلهای هزینه بر و نیازمند بهکارگیری و مداخلات بروکراتیک اتخاذ کردهایم.
۵-برای مسائلی که الگوریتمیک هستند شیوه های انالیتیک اختیار میکنیم و پس از شکست و مواجهه با نقد از نقادان هم میخواهیم یک راه حل انالیتیک دیگر به ما ارائه دهند.
۶-مساله موجودیتی تاریخی و تکوینی است.هیچ موجودیت تاریخی از تبار و تاریخ خود منفک نیست و آنرا همواره حمل میکند، تا این بخش را نشناخته و پژوهش نکردهایم راه حل از لحاظ زمانی، سطحی و عجولانه و بعضا مشکل زاست.
۷-توصیه به سبک سازی و آواربرداری از مساله همواره راهگشا نیست.بسیاری از مسائل ما در وضعیتی آشوبناک و کاوتیک بوده، ورود یک مولفه جدید حتا به منزله “راه حل بخشی نگر” پارامتری است که پیامدهای بیمقیاس در بخشهای دیگر ایجاد میکند.
۸-مساله یک “سیستم “است اما در “شبکهای” از مسائل در هم تنیده زیست میکند، “رویکرد شبکه ای “علاوه بر “رویکرد سیستمی” ضروری است.
۹-“مساله” ذات ندارد و نظام ارزشگذاری متفاوتی در نزد سوژه های خود دارد.به عبارتی مساله برای همه منفی و یا به یک درجه منفی نیست.مساله ممکن است برای عده ای سودمند و مثبت باشد.هر مساله را باید در قالب همبستان و همدستان آن آنالیز کرد.
۱۰-“مساله “علاوه بر ابعاد عینی، وضعیتی سابژکتیو دارد و به عبارتی امری قرائت پذیر است.خوانش مساله از انکار تا اغراق بر حل آن و میزان موفقیت اثرگذار خواهد بود.
۱۱-“مساله” زنده است و برای بقا دست و پا میزند.مساله را دست بسته و منفعل و مرده قلمداد کردن در مقابل راه حل،اشتباهی راهبردی است.
۱۲-“مساله “تکامل و تطابق مییابد و سعی میکند در اشکال نوین بازسازی شود، “بینش فرگشتی” در حل مسائل ضروری است.
۱۳-راه حل مسائل تنوع و دگرگونی دارد و فقط مساله ذینفع ندارد، راه حلهای آنهم صاحبان منفعتی دارد، شناسایی تعارض و تقاطع منافع در این بخش ضروری است.
۱۴-مسائل فقط فیزیک نداشته و لذا فنی و دانش محور نیستند.مسائل بعضا با نظامهای باورمندانه خود در هم تنیدگی دارد.شناسایی و میزان قدرت اتصال مساله به ساخت باورمندانه آن ضروری است.
۱۵-مسائل انسانی در بستر طبیعت و محیط طبیعی پیدایش میکنند و ابعاد مییابند، حل مسائل انسانی بدون در نظر گرفتن تعاملات و تداخلات طبیعی ضریب موفقیت را به شدت پایین آورده و گاه نتیجه عکس میدهد.
https://www.tg-me.com/didehbaanzistboom
BY محمد درویش
Share with your friend now:
tg-me.com/darvishnameh/12123